کلیپ سخنرانی داستان پندآموز «سرانجام زانی - زنا کننده» + متن داستان

«زنا» از محرمات قطعی است که وعیدهای شدیدی در احادیث برای مرتکبین آن وارد شده است. از مجازات دنیوی گرفته تا عذاب های اخروی. خداوند ما را از آن مصون دارد.

کلیپی که تقدیم تان می شود، سخنرانی عالمی هست در مورد حکایت یکی از جوانان که گول شیطان را خورده و مرتکب این عمل شده است سپس داستان خویش را برای ما بیان نموده تا درس عبرتی برای باشد. زبان سخنرانی عربی هست البته توسط کانال آپاراتی ریگای روون به فارسی زیرنویس شده است.

ما متن داستان را جهت اینکه عام المنفعة باشد، تایپ کردیم. اللهم تقبل منا.

متن داستان:

صاحب قصه داستان خود را برای یکی از روزنامه های عربی تعریف می کند تا برای دیگران درس عبرت باشد. می گوید: در دانشگاه با یکی از دختران دانشگاهی آشنا و دوست شدم و رابطه ای نامشروع با هم داشتیم. مدتی اینگونه گذشت تا اینکه دختر از من باردار شد. هنگامی که خانواده دختر از حاملگی وی باخبر شدند، دختر مرا به آنها معرفی کرد. برادرش پیشم آمد و بر من حمله ور شد. من گفتم: من این دختر را نمی شناسم، برو تحقیق کن و ببین از کجا باردار شده است؟! او را رها کردم و رفتم. چون هیچ مدرکی علیه من نداشتند، نتوانستند مرا مواخذه کنند.
قضیه را فراموش کردم. اما بعد از گذشت چند سال، روزی چون وارد خانه شدم، مادر را بیهوش افتاده بر زمین دیدم. خواستم او را بهوش بیارم. چون یه کم به هوش می آمد، می گفت: «خواهرت.» و مجددا بیهوش می شد و از حال می رفت. تا اینکه به مادر گفتم: چی شده که فریاد می زنی و میگی: «خواهرت»؟ مادر گفت: خواهرت از پسر همسایه باردار هست. پیش پسرهمسایه رفته و هنگامی که خواستم بر او حمله کنم، جمله ای را بر زبان آورد که مانند تیری قلبم را پاره کرد. می دانید چی گفت؟ گفت: من این دختر را نمی شناسم، برو تحقیق کن و ببین از کجا باردار شده است؟!. سبحان الله! دقیقا همان جمله ای که به برادر دختر دانشگاهی گفته بودم. پاداش از جنس کار.
قصه به این راحتی تمام نشد و من دردهای روحی شدیدی را تجربه کردم. پس از سالها تصمیم به ازدواج گرفتم. بعد از نامزدی و نکاح برای شب زفاف آماده شدیم. شب زفاف ناگهان متوجه شدم همسرم قبلا زنا کرده است. دختر بمن گفت: عیبم را بپوشان تا خداوند عیب تو را هم بپوشاند. با خودم گفتم: خدایا کافیست دیگه! کافیست. غصه این ضربه را هم به سختی قورت دادم. و سالها را با همسرم سپری کردم و از او صاحب دختری چون ماه شدم. چون به شش سالگی رسید، روزی از خیابان گریه کنان می آمد. گفتم: چی شده؟ متوجه شدم که نگهبان ساختمان به او تجاوز کرده است. لاحول و لاقوة الا بالله.
برادر و خواهر گرامیم! نگو خیلی ها این معصیت را انجام می دهند چون دلیلی بر جواز آن نیست. آن دختر دانشگاهی که اول داستان ما حامله شده بود، برادری داشت که برای او این جریان فاجعه ای بود. خداوند هم همان فاجعه را بر سر خواهر او آورد و حتما ازدواج می کرد و دارای شوهر می شد که شوهر شکه خواهد شد، پس خداوند آن را بر سر همسرش آورد. و قطعا پدری داشت که قلبش برای دخترش قطعه قطعه شد و خداوند دخترش را هم به آن مبتلا کرد. «الجزاء من جنس العمل» پس باید عاقبت کارش را تحمل کند.
اما کسی که هیچ گناهی نکرده و بر سر او چنین فاجعه ای آمد، پس آزمایشاتی است که خداوند بندگانش را با آن امتحان می کند تا گناهانشان را ببخشاید یا بر درجات آنها بیفزاید.
برادران و خواهران! الله جل جلاله بر محرماتش خیلی غیور هست و حتما انتقام آنها را خواهد گرفت. سالها بگذرد و تو فراموش بکنی اما خداوند فراموش نمی کند. پس هوشیار باش. اگر تا هنوز به چنین فعلی آلوده نشده ای، شکر خدا را بجا بیار و برحذر باش از اینکه چنین فعلی را مرتکب شوی.
تایپ متن: اسلامی دانلود با تصرف